باران

دردی هست در دلم، وقتهایی که تصویر مات خاطره های مبهم اشتباهی و حادثه ای، چه دور چه دورتر، جایی در گوشه و کنار ذهن من باز می کند. وقتهایی که شاید نه به خاطر دلیلی محکم، آهنگ غمی را با دلم ساز می کند.

گاهی حسی می آید، با خودش حالی می آورد، خانه ای می سازد پر از خیال. چه خوب چه بد. خیال های خوش، خیال های تلخ. نمی دانم با فوج خاطره ها چه کنم. گذشته اند. حال در جریان است. آینده هنوز پا نگذاشته در زندگانیم.

من کجایم ؟ به راستی... تاثیر خاطره های تلخ و خوب، امروز را نمی سازد؟ امروز به کدام فکر می کنم؟ به دیروز؟ به فردا؟ روزهایی که نمی دانم چگونه اند؟

گاهی صدای رعد و برق، مرا به یاد بغض هایی می اندازد. گاهی هم باران، می شوید ذهنم را از گرد و غباری که گاه و بی گاه، می نشیند روی تصوراتم و می گویم: ‌آه!

دارد می بارد امشب هم. ببار چه خوب می باری...امشب دلگیرم... ببینم می توانی...

 

نظرات 10 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
باران...می دونی ..من از باران فقط صداشو دوست دارم و صدای رعدشو..راستش تو دله آدم یه هو با شنیدنه صداش خالی می شه..

yasak چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ب.ظ http://yasak.persianblog

salam baran dele kochake yasak khaili vaghte baroniye

دریای مرام چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ب.ظ http://g_E_L.persianblog.com

بزن باراااااااااان.....

داکسی پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ق.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام.!
دیگه الان تو این دوره و زمونه تنها من و شما نیستیم که چنین احساسی رو داریم....

راستی نظری که تو وبلاگم دادین کاملا درست بود...!!

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ب.ظ http://rue.blogsky.com

تو میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم
بی تو .....، یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو .....، همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه
اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم

پرتقال جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:38 ق.ظ http://porteghal.blogfa.com

چشم‌ ندارد خلاص‌ هر که‌ در این‌ دام‌ رفت...

صبا جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:56 ب.ظ http://kouli.blogsky.com

ببار ای بارون ببار...
بر کوه و دشت و هامون ببار......

هاجر شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ق.ظ http://688.blofga.com

سلام صبا جان
خوبی؟
ممنون که به کلبه ی من اومدی
منم پاییز ودوست دارم چون تنوع داره حس داره
وبارون رو به خصوص صداشو که به نظر من از هر موزیکی قشنگ تره
بازم به دیدنم بیا
آرزومندآرزوهای قشنگت :قشنگ تر از صدای بارون

یاسین شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:13 ق.ظ http://yasin29.persianblog.com

سلام. ممنونم که به وبلاگ من سر زدی. خوشحالم که اون کتاب رو خوندی. و اگه اهل کتاب خوندنی می تونیم کارهایی بکنیم. مثل معرفی کتاب دوره ای در وبلاگ ها! و خیلی کارای دیگه. متنت هم خیلی قشنگ بود. یعنی نسبتآ برای من جدید بود. با اینکه از واژه های تکراری یا حتی جملات تکراری استفاده شده بود اما نوع چیدنشون جذاب بود. شاد باشی

مهدیس شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ http://mahdisjojo.persianblog.com

صبای عزیز
سلام.ممنون از حضور گرمت..
نوشته ی خیلی قشنگی بود..ولی اگه بتونی از خاطره ها لذت ببری و پند بگیری و برای آینده ات برنامه داشته باشی ولی در حال زندگی کنی خیلی بیشتر از خودت لذت میبری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد